ایران از جمله سرزمینهایی است که از دیرباز با کمبود آب و به ناچار مسئله مدیریت بهینه و هوشمند منابع آبی روان و زیرزمینی روبهرو بوده است. گزارشهای تاریخی نشان می دهد که ایرانیان دست کم از دوران حکمرانی ساسانیان (حک: 224-651 م) با پی ریزی سازمانی به نام کَستبَزود/کَستفُزود/ کاست افزود (کاهش و افزونی)، آب را هم راستا با نظام تولید کشاورزی و سازمان مالی حکومت خود، فهم کرده و
استخراج، نگهداشت و بهرهبرداری از آن را بنابر الگوهای مشخص شده در این سازمان، مدیریت کرده اند. کَستبَزود به مثابه بخشی از دیوان خراج، با مدیریتی مشخص و کارکنانی با وظایفی معین، تمامی امور مربوط به مدیریت آب را برعهده داشت و میزان خراج افراد را به نسبت میزان و نحوه بهرهمندی آنها از آبهای روان و زیرزمینی میسنجید. بدینترتیب، مدیریت و حکمرانی منابع آبی جزو ماموریتهای رسمی و اصلی حکومت قرار گرفته بود. نظام کستبزود، پس از اسلام نیز با عناوین گوناگون «دیوان الماء»، «دیوانالنهر» و … به حیات خویش ادامه داد. پژوهش حاضر که با بهرهگیری از روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نشان میدهد تداوم این سازوکار از سوی حکومتهای گوناگون، برای چندین قرن پیاپی، عملاً سنتی دیرپا را در حکمرانی آب از سوی ایرانیان پیریزی کرده که در بررسیهای امروزین مدیریت و تاریخ آب هم اهمیت بسزایی دارد.
دانلود مقاله


