پایان‌نامه

تبیین جامعه شناختی حکمرانی موثر آب و پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی آن در ایران بعد از انقلاب

اشتراک گذاری

چکیده

به گواهی تاریخ، مردم سرزمین ایران از سه هزارسال قبل می‌دانستند که چگونه آب رامدیریت کنند، با سرزمین خشک و نیمه خشک و کم آب کنار بیایند، به یک تعادل پایدار در ارتباط با طبیعت برسند و همسو با شرایط اقلیمی زندگی کنند. تقریباً می‌توان گفت از اواخر دهه1320 که الگوی نوسازی وارداتی مبنای توسعه سریع و شتابان کشور قرار گرفت و تجارب چند هزار ساله مردمان ایران در زمینه آب و مدیریت آن به جرم سنتی بودن مورد بی‌مهری قرار گرفت، وضعیت آب کشور نیز دچار تغییرات چشمگیر شد و کارشناسان به‌زعم خویش مشکل جامعه را در اصلاحات ارضی جستجو کردند نه در اصلاحات آبی. در نتیجه دست دولت در حل و فصل امور بطور کامل باز شد و بسترهای مشارکت اقشار مختلف جامعه در مدیریت و بهره‌برداری حیاتی‌ترین عنصر این سرزمین یعنی، آب محدود گردید. البته، این روند تا به امروز ادامه دارد و در نتیجه ساز و کار حکمرانی کشور در زمینه آب عمدتاً به تنظیم رویه‌های محدود و بسته برای برنامه‌ریزی بخشی در نظام متمرکز دولتی، استفاده از رویه‌های قضایی و به کارگیری امکانات اداری منحصر شده است. نظام حکمرانی ناتوان و ناکارآمد آب در چندین دهه گذشته موجب شده که تدبیرو فرهنگ سه هزارساله این سرزمین در مدیریت بهینه منابع آب به فراموشی سپرده شود، منابع آب کشور به صورت بی‌رویه و ناپایدار مورد بهره‌برداری قرار گیرد، نیمی از دشت‌های کشور ممنوعه و ممنوعه بحرانی تلقی شوند، نظام تخصیص آب ناتوان از رعایت حد مجاز و برداشت بیش از ظرفیت منابع آبی شود، کیفیت آب کاهش یابد، منابع آبی روز به روز شورتر شوند و جامعه با بحران منابع آبی روبرو شود. نتیجه آن بروز مناقشات، درگیری‌ها و نزاع‌های استانی، قومی و قبیله‌ای است که ادامه این روند و پیامدهای آن در نهایت کاهش مشروعیت نظام را به همراه خواهد داشت. آنچه که این سرزمین بدان نیاز داشت یک نظام حکمرانی مؤثر و کارآمد در زمینه آب و منابع آبی است و امروزه هم این نیاز به نسبت همه دوران‌های تاریخی ایران به شدت محسوس هست. امروزه، جامعه بین‌المللی آب بر موضوع حکمرانی به عنوان مهم‌ترین چالش در ارتقای مدیریت آب و عرضه خدمات آن متمرکز شده است. بیشتر کشورهای در حال توسعه، قوانین و سیاست‌های جدید تهیه کرده‌اندولی برخی با چالش‌های مهمی در پیاده‌سازی آنها روبرو هستند. برخی سیاست‌های آب مضامین و اهداف یکسانی دارند مانند تمرکززدایی، افزایش نقش بخش خصوصی، برنامه‌ریزی و مدیریت در سطح حوضه آبریز، هماهنگی بهتر در تصمیم‌گیری (هم افقی و هم عمودی) و مشارکت ذینفعان.علاوه بر این، اطمینان از پیروی بخش آب از اصول حکمرانی خوب، از جمله شفافیت، پاسخگویی و مشارکت و انواع مشوق‌ها و بازدارنده‌هایی که در تغییر رفتار نقش خواهند داشت،مورد توجه قرار می‌گیرند.

 

آذین فرهپور (1399) پایان‌نامه کارشناسی ارشد، رشته علوم اجتماعی – پژوهش علوم اجتماعی (پژوهشگری علوم اجتماعی)، دانشگاه البرز، دانشکده علوم انسانی.

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *