چکیده
مناظر و مجتمعهای زیستی پیرامون تالابها، از جمله مناطقی هستند که علیرغم وجود وابستگی و ارتباط متقابل میان ساکنان آنها و تالاب و بهرهمندی از خدمات متنوع این اکوسیستم طبیعی، در رویکردهای مطرح درجهت حفاظت و احیای تالابها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؛ بهگونهای که توجه و تأکید بر ابعاد کمّی و بیولوژیک تالاب موجب غفلت از نیازهای جوامع پیرامون تالاب و ابعاد کیفی زندگی آنها شدهاست. این امر در درازمدت نهتنها تأثیر چندانی بر حفاظت و احیای تالابها نداشته، بلکه میتواند تهدیدی جدی برای جوامع زیستی که زندگیشان وابسته به تالابهاست، باشد؛ ازاینرو اتخاذ رویکردی کلنگر که به همۀ ابعاد کمّی و کیفی موجود در یک منظر به طور همزمان توجه کرده و در پاسخگویی به نیازهای جوامع مؤثر واقع شود، امری ضروری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانهای بهدنبال امکانسنجی استفاده از مدل اکولوژی ژرفنگر درجهت ارتقای کیفی منظر مجتمعهای زیستی حاشیۀ تالابها است؛ در این راستا ابتدا مفاهیم و پایههای 8گانۀ اکولوژی ژرفنگر از طریق مطالعات کتابخانهای گردآوری و سپس مدل پیشنهادی براساس 8 پایۀ اصلی اکولوژی ژرفنگر ارائه شد. مدل مذکور درجهت امکانسنجی در روستای صراخیه واقع در حاشیۀ تالاب شادگان در استان خوزستان بهکار گرفته شد. نتایج حاصل نشان میدهد که مدل اکولوژی ژرفنگر با تکیه بر پایههای اصلی خود، توصیهها و ارزشهایی را درجهت بهرهمندی مناسب از محیطزیست در قالب سه مؤلفۀ شناخت، برنامهریزی و اجرای طرحهای حفاظتی و توسعهای و نظارت و مشارکت ذینفعان ارائه میدهد که موجب ایجاد رابطهای متعادل میان انسان و طبیعت شده و ضمن پاسخگویی به نیازهای زیستمحیطی، از طریق ارائۀ راهکارهایی در زمینۀ جذب اکوتوریسم، آموزشهای زیستمحیطی، نمایش سبک و شیوۀ زندگی جوامع زیستی حاشیۀ تالاب و… در رشد اقتصادی جامعه، حفظ و احیای ارزشهای فرهنگی-معنوی بستر مؤثر واقع شده و بدین طریق موجب ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیۀ تالاب میشود.
منا رستگارنیا، مهدی حقیقت بین و کیانوش سوزنچی، فصلنامه جغرافیا و آمایش شهری منطقهای، دوره 11، شماره 38، فروردین 1400، صفحه 146-123 .