چکیده
شبکههای اجتماعی، این امکان را برای خبرنگاران فراهم میآوردند تا فارغ از برخی محدودیتهای سازمانی بتوانند به انعکاس درگیریها بپردازند. دغدغه اصلی این مقاله آن است که وقتی اعتراض به بیآبی و درگیری در غیزانیه اهواز شکل میگیرد، روزنامهنگاران چهقدر در انتشار اخبار آن نقش دارند و آیا از مولفههای حرفهای روزنامهنگاری صلح برای تنشزدایی استفاده میکنند یا نه؟
برای پاسخ به این پرسشها از روش ترکیبی تحلیل شبکه و تحلیل مضمونی استفاده کردیم. یعنی پس از استخراج 51 هزار 169 توییت با موضوع غیزانیه در بازهای 6 ماهه، بر اساس پارامترهای مرکزیت شبکه کاربران موثر در انتشار پیامها مشخص شد. همچنین بر اساس شاخص ماژولاریتی سه خوشهای که بیشترین درصد را داشتند استخراج کردیم. سپس با کمک روش تحلیل مضمونی گرایشها و همچنین نوع اعمال خشونت این پیامها را سنجیدیم تا مشخص کنیم آیا با معیارهای روزنامهنگاری صلح تطابق دارند یا نه.
نتایج نشان میدهد، روزنامهنگاران جزو کاربران موثر در انتشار پیامها داخل این شبکه نیستند و در عوض تمامی کاربران موثر با هویتی غیرواقعی توییت نوشتهاند. توییتهای با بیشترین مشاهدهپذیری (Reach) از آن رسانههای فارسی زبان در اروپا و آمریکا بوده است.
از طرف دیگر، گرچه کاربران در زمان بروز درگیری (سوم خرداد) بیشترین فعالیت را داشتهاند اما توییتها رویکردی کاملاً رویدادمحور دارند که در عمل سازنده دو قطبیهای دولت روحانی- سپاه پاسداران و حکومت- مردم هستند.
همچنین بررسی ویژه روی توییتهای روزنامهنگاران نشان میدهد این افراد نسبت به کاربران عادی رویکردی تحلیلیتر دارند و به جای دامن زدن به احساسگرایی، اطلاعات زمینهای بیشتری به کاربران بدهند.
نویسندگان: علی شاکر، مهدی فرقانی (1402). منتشر شده در فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دوره 19 ، شماره 72