| انوش نوری اسفندیاری، پژوهشگر اندیشکدۀ تدبیر آب ایران |
بحران فزایندۀ پایداری منابع آب در ایران را میتوان بحرانی تمدنی لحاظ کرد؛ در شرایطی که بهجای سازگاری با امکانات موجود، تقاضای شتابان و اغلب بدون پاسخ برای آب بیشتر در سراسر جغرافیای ایران مشهود است، زیانبارترین و درعینحال گستردهترین واکنش در این میان، فشاری است که برای برداشت آب بیشتر به منابع با ارزش آب زیرزمینی وارد شده و میشود. تصمیم قانونی به کاهش سطح برداشت از منابع آب در برنامۀ ششم و هفتم با مقادیر مشخص، برای پرهیز از خطرات مشهودی چون نابودی اکوسیستمهای بزرگ و حیاتی، تخلیۀ مستمر مخازن ثابت آب زیرزمینی و پیامدهای آن، کاهش رطوبت و شوری خاک و تولید منشأ گرد وغبار و نظایر آن گرفته شده است، اما تدابیر اجرایی و اجتماعی قابل اتکاء برای تحقق هدفهای پیشبینیشده، غیرمؤثر و یا مفقود است. سازوکارهایی که میتواند شکل موجود حکمرانی آب را اساساً متحول کند، مانند ارتباطات شبکهای و داوطلبانه و توافقات و سازوکارهای اقتصادی، اگر هم کاملاً مفقود نباشند، بسیار ضعیف و جزیرهای هستند.
در مجموع نظام حکمرانی موجود در حوزۀ آب براساس ایجاد ارتباطات نهادی مشخصی، ناگزیر است شکافهای خود را با بدنۀ جامعه برطرف کند. از دهۀ نود، نشانههای شکلگیری و بروز نوعی گفتوگو و مطالبات اجتماعی در سطوح مختلف جامعه و برهمخوردن تعادل قدرت در سطوح پایین حکمرانی آب و مطالبۀ مشارکت بیشتر در تصمیمات و مدیریت منابع آب، توسط جامعۀ محلی در جایجای ایران قابل تشخیص است که باید آن را بسیار جدی گرفت و از آن استقبال کرد. بهویژه آنکه در مکانهایی که آب با معیشت و زندگی جوامع پیوند قوی میخورد، مناسبات، فعل و انفعالات و کردارهایی بهصورت مستمر درحال شکلگیری است که در عمل ذهنیت عاملان و سازوکار حکمرانی را تحتتأثیر قرار میدهند. بدین لحاظ لازم است از رویکردهای سادهانگارانه، مضیق و منفعلانۀ مهندسیفنی و اجرای ابرطرحهای مخاطرهآفرین و پرهزینه فراتر رفت و کنشهای اجتماعی و تعاملی بر پایۀ پویاشناسیهای اجتماعیسیاسی را مورد توجه قرار داد. درمان اصلی باید از نقاط مناسبی آغاز شود و با دیدهبانی جامعه بهتدریج و با استمرار و براساس موازین مدیریت تطبیقی، به سایر نقاط تسری پیدا کند. این ترمیم و بازسازی در درجۀ اول به یک دولت «فروتن و توسعهگرا» نیاز دارد که سهم خود را از اشتباهات گذشته بپذیرد و تن به نظارتهای اجتماعی بدهد.
حضور داوطلبانۀ خبرگان جامعه در جریان انواع بررسیها، تحلیلها و گفتوگوها کافی نیست و باید تعالی پیدا کند. دراینصورت شرایط و نیروی محرکۀ مؤثری برای ایجاد عزم ملی و عبور مطمئنتر از وضع موجود به مرحلۀ نوین مدیریتی فراهم خواهد شد. این تعامل فرهنگیاجتماعی باید بهنحوی باشد که از طریق گفتوگو و اقناع استدلالی و ارائۀ نظرات سنجیدۀ مستقل، ظرفیت همگرایی و اجماعسازی جامعه تقویت شده و پشتیبانی نیروهای متخصص مستقل از تصمیمهای کلیدی بهمنظور ایجاد تحولات وسیع و پردامنه و اجرای موفق برنامهها تأمین شود. در این مسیر، استفاده از الگوهای ارتباطی همافزا در مواجهه با تفاوت و تنوع فرهنگی جامعه در سطوح و موقعیتهای مختلف، بهجای الگوی یکطرفهای که تاکنون مورد استفاده بوده، نقش بسیار تعیینکننده و راهگشایی خواهد داشت.
کابینۀ چهاردهم بیآبی را باور کند، روزنامه پیام ما، 29 تیر 1403، شماره 2893، صفحه 5 .
دانلود شماره 2893 روزنامه پیام ما