چکیده
هیدروپلتیک که گاهی اوقات سیاست آب وآب سیاسی نیز به آن اطلاق میشود، سیاستی است که با آب و منابع آبی و هم چنین واکنشهای دولتی و غیردولتی به تاثیرگذاری متقابل آب و عوامل انسانی میپردازد. هم چنین از آنجائیکه دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه کشور که در شمالغرب واقع میباشد و رودهایی مهمی از استانهای مختلف کشور به آن میریزند، با خشک شدن این دریاچه خسارات غیرقابل جبرانی در بخشهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فیزیکی-کالبدی به جای خواهد گذاشت. میتوان استدلال کرد که ژئوپلتیک و هیدروپلتیک در ناحیه شمال غرب ایران پیوند ناگسستنی باهم دارند. این پیوند تبعات امنیتی وجود بیثباتی در اثر بحران هیدروپلتیک را تشدید میکند، چرا که در فضای ژئوپلتیک بیشتر احتمال میرود که موضوعات و رویدادهای اجتماعی و اقتصادی و حتی زیستمحیطی به سرعت صبغه امنیتی به خود بگیرند. براین اساس، پیشگیری و مقابله با هرگونه بیثباتی در اثر بحران هیدروپلتیک در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ضرورتی اجتنابناپذیر به نظر میرسد. به همین دلیل پرداختن به این موضوع ضروری به نظر میرسد. هدف ما در این پژوهش، بررسی و الویتبندی آثار هیدروپلتیکی خشک شدن دریاچه ارومیه در پنج بعد زیست-محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فیزیکی-کالبدی با استفاده از روش دلفی و ANP بوده است، روش گردآوری اطلاعات با استفاده از دادههای پرسشنامهای و مصاحبه با خبرگان طی سه دور پرسشنامه و رسیدن یه یک اجماع و توافق میان متخصصان و در نهایت اولویتبندی شاخصها و زیر شاخصهای مربوطه بوده است هم چنین روش تجزیه تحلیل هم کمی-کیفی بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد آثار خشک شدن دریاچه ارومیه در بعد زیستمحیطی با4/5بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است، هم چنین این آثار در بعد فیزیکی- کالبدی با 2/5کمترین وزن را به اختصاص داده است که میتواند در برنامهریزیهای مربوط به این بحران مدنظر مسئولان قرار بگیرد.
یاور علی نیا (1394) پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم انسانی، دانشگاه تهران، دانشکده جغرافیا.