چکیده
گفتمان توسعۀ صلاحیت دولت در دریا در اوایل قرن بیستم به طرح دکترین آبهای تاریخی در حقوق بینالملل دریاها منجر شد. بر این اساس دکترین مزبور برای نخستینبار در قضیۀ داوری ماهیگیری آتلانتیک شمالی (1910) مورد توجه دولت ایالات متحدۀ آمریکا قرار گرفت. در حوزۀ قراردادی بند 6 مادۀ 7 کنوانسیون 1958 دریای سرزمینی و منطقۀ نظارت و بند 6 مادۀ 10 کنوانسیون 1982 حقوق دریاها ضمن مستثنا کردن مقررات ناظر بر آبهای تاریخی (از جمله خلیجهای تاریخی) از مقررات ناظر بر خلیجهای کوچک، از ارائۀ هر گونه مفهومی برای آبهای تاریخی خودداری کردهاند. فقدان مفهومی واحد از آبهای تاریخی به بروز اختلافاتی در سطح بینالمللی منجر شده است، در این زمینه سؤال اساسی در نوشتار حاضر آن است که مفهوم آبهای تاریخی در حقوق بینالملل دریاها چگونه است؟ با توجه به شروط آبهای تاریخی بهنظر میرسد که آبهای تاریخی آن دسته از آبهایی هستند که دولت ساحلی حقوق حاکمهاش را نسبت به آنها بهطور مؤثر و مداوم اعمال کرده و چنین حقوقی بهطور مداوم با شناسایی صریح یا ضمنی دولتها همراه بوده است. در پایان با توجه به اهمیت آبهای تاریخی در حوزۀ حقوق بینالملل دریاها شایسته است کنفرانسی بینالمللی با هدف تدوین و توسعۀ مقررات ناظر بر آبهای تاریخی تشکیل شود.
سیدباقر میرعباسی و مهدی کیخسروی، فصلنامه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران، دوره 49، شماره 2، تابستان 1398، تیر ماه، صفحه 551-533 .