چکیده
کارشناسان نظامی و سیاستمدارن معتقدند که جنگهای قرن 21 نزاع بر سر آب خواهد بود. با وجود این که پیشبینی میشود ایران تا سال 2025 در زیر خط بحران آب قرار میگیرد ولی منطقه مورد مطالعه (غرب و جنوب غربی ایران) از وضعیت آب بسیار خوبی برخوردار بوده و به خصوص از منابع آب سطحی غنی برخوردار است. پیشبینی می شود تا سال 1400 شمسی این حوضهها دارای مازاد آب باشند. این در صورتی میسر خواهد شد که از هم اکنون با یک برنامهریزی هدفنمند و پویا نسبت به کنترل و انحراف آب این حوضه اقدام کرد. چرا که بخش عمدهای از این آبها از کشور خارج میشود و یا وارد هورها و باتلاق ها میگردد. منطقه مورد مطالعه با توجه به موفقیت استراتژیک خود (از وجود منابع عظیم نفت، دسترسی به آبهای آزاد و بندرگاههای بزرگ صادرات و واردات، برخوردای از منابع غنی و ارزشمند آب، وجود منابع خاک و استعدادهای کشاورزی غنی، وجود جلگه وسیع و هموار خوزستان، تنوع اقلیمی و…) از گذشتههای دور مطالعه توجه کشورهای همسایه و از جمله عراق بوده است. جنگها و کشمکشهای طولانی گذشته و جنگ تحمیلی 8 سال عراق علیه ایران در راستای تجزیه و الحاق این بخش مهم و استراتژیک به خاک کشور خود بود. در آینده نیز با توجه به روند تحولات آبی جهان و منطقه، از جمله اجرای طراح توسعه منابع آب در ترکیه تحت عنوان پروژه گاپ (GAP) که بخش قابل ملاحظهای از آب کشورهای عراق و سوریه را تقلیل خواهد داد. اهمیت هیدروپلیتیکی حوضههای آبریز غرب و جنوب غرب ایران را چند برابر خواهد کرد. به این ترتیب نگاه کشور ایران و تقریبا تمام کشورهای حاشیه خلیجفارس به منابع آبی حوضههای آبریز غرب و جنوب غرب خواهد بود. اگرچه برای تامین آب این کشورها، گزینههای متعددی مطرح شده است. اما به دلایل امنیتی، اقتصادی و سیاسی به مرحله اجرا درنیامدهاند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که با اعمال یک مدیریت هدفمند و کارا نه تنها میتوان آب مورد نیاز منطقه مورد مطالعه را تا سال 1400 تامین کرد. بلکه با اجرای طرحهای توسعه کشاورزی و انتقال آب از طریق لوله، آب کشورهای حاشیه خلیج فارس را نیز تامین کرد. به این ترتیب نبض امنیت خلیجفارس در دهههای آینده در گرو سیاستهای آبی ایران در حوضههای آبریز غرب و جنوب غرب است. با وجود این که در آینده بخشهایی از ایران نیز دچار کمبود آب خواهد شد ولی به دلایلی انتقال آب به این کشورها عقلانی و مقرون به صرفه خواهد بود. اولا انتقال آب به سایر نقاط کم آب پرهزینه بوده و یا امکانپذیر نیست. چرا که این مناطق عمدتا بخشهای بیابانی ایران را در بر میگیرد که از پتانسیلهای کمتری برای بهرهوری از آب برخوردار هستند. ثانیا بهره اقتصادی حاصل از انتقال آب در داخل کشور بسیار کمتر از فروش آب به کشورهای منطقه خواهد بود. ثالثا لوله آب انتقالی از ایران لوله امنیت منطقه خواهد بود. با توجه به اهمیت حیاتی آب و شرایط منطقه، آب ارزش حیاتی داشته و به کشورهای منطقه وحدت خواهد بخشید. وقتی حیات سیاسی و امنیت منطقهای و ملی کشورها در گرو تامین آب مورد نیاز انسانهای تحت حاکمیت آن کشورها باشد. آب منطقه میبایست حراست و حفظ گردد و این پدیده متضمن همدلی و همکاری اشتراک مساعی کشورهای ذینفع خواهد بود. در این صورت آب منطقه غرب و جنوب غرب نه تنها موجب تامین امنیت درون منطقهای خواهد شد بلکه به عنوان یک عامل قدرتمند برای ایجاد همگرایی بین کشورها خواهد بود.
محمد اخباری (1380) پایاننامه دکتری رشته جغرافیا – جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی