چکیده
حفظ محیطزیست و حرکت در راستای حفاظت و نگهداری از آن یکی از اصول مهم و حیاتی نسل بشر برای توسعه پایدار میباشد. در کنار حفظ و نگهداری از محیطزیست، کمبود و بحران آب نیز مسئلهای بسیار مهم است؛ به طوری که میتوان گفت با نبود آب زندگی سایر موجودات نیز از بین میرود. تالابها از جمله حوضههایی هستند که نقطه اتصال این دو مسئله را تشکیل میدهند. تالابها از مهمترین و باارزشترین زیستبومها و منابع طبیعی در جهان به شمار میروند. نقشهای متعدد اکوسیستمهای تالابی و ارزش آنها برای بشر در سالهای اخیر به طور فزایندهای مشخص گردیده است. تصفیه آب، ترسیب کربن، تهیه غذا و … از جمله مهمترین نقشهای تالابها محسوب میشود. اما متأسفانه به دلایل مختلف از جمله تغییرات اقلیمی و افزایش خشکسالی و وجود یک سری دخالتهای انسانی و مسائلی از این دست خشکیدگی تالابها آغاز شده و با سرعت زیادی در حال افزایش است. تا آنجا که در حال حاضر تعداد اندکی از تالابها و دریاچههای موجود خشک نشدهاند که البته همآنها نیز وارد این روند شده و باید با مدیریت و برنامهریزی دقیق این روند را کند کرد. برای کند و متوقف کردن روند خشکیدگی تالابها و سپس آغاز احیا، نیاز به مشارکت و همکاری اقشار مختلف جامعه است که این عمل در برخی موارد بسیار کمرنگ بوده است. تالاب پریشان به عنوان بزرگترین تالاب دائمی آب شیرین کشور و همچنین یکی از تالابهای مهم استان فارس واقع در شهرستان کازرون، از جمله منابع آبی است که بیش از یک دهه از خشک شدن آن میگذرد و کشاورزی غیراصولی و عدماقدامات مدیریتی مناسب سبب تشدید آن گردیده است. هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی تعیینکنندههای مشارکت جامعه محلی در احیای تالاب پریشان است. این پژوهش در دو بخش انجام شده است. در بخشی از آن با روش AHP دلایل احیای تالاب پریشان از دید گروههای مختلف شامل ادارات حفاظت محیطزیست، منابع طبیعی، امور منابع آب، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و مدیریت جهاد کشاورزی و همچنین کشاورزان پیشرو و سازمانهای مردمنهاد، تحلیل شد. برای این بخش 35 پرسشنامه تکمیل گردید. در بخش بعدی نمونه مورد مطالعه جامعه محلی اطراف تالاب پریشان بودند که با استفاده از پیمایش و روش نمونهگیری تصادفی، یک نمونه 250 نفره انتخاب شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی صوری و پایایی آن به ترتیب توسط اساتید بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز و با یک مطالعهی راهنما در نمونهای 30 نفره تأیید شد. یافتههای AHP نشان میدهد که گروههای مختلف با توجه به نوع فعالیت و کار خود دارای دیدگاههای متفاوتی هستند که این تفاوت دیدگاه بر روی نگرش و تمایل ذینفعان اثرگذار است. از طرفی میان بعضی از این نهادها و سازمانها دیدگاه مشابهی نیز وجود دارد از جمله میان مدیریت جهاد کشاورزی با کشاورزان پیشرو، اداره حفاظت محیطزیست با اداره منابع طبیعی، اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با سازمانهای مردمنهاد. دیدگاه اداره امور منابع آب نیز به صورت مجزا از بقیه گروهها بوده است. با مقایسه سه گروه زارع، دامدار و باغدار مشخص شد که میان این سه گروه با احساس تعلق به طبیعت، اجرای برنامه برای ترغیب عمومی، تعهد و مسئولیتپذیری، حق استفاده از تالاب، تصمیمگیری جمعی در مورد تالاب، ارتباط با کارشناسان اداره ذیربط، استفاده از فضای مجازی و سرویس پیام کوتاه، توسعه توریسم و ایجاد فرصت شغلی، تأثیر کاهش سطح زیر کشت محصولات آببر، نقش سازمانهای مردمنهاد و تمایل جامعه محلی به احیای تالاب پریشان تفاوت معناداری وجود دارد. از طرفی افراد با تحصیلات کمتر و همچنین سطح کشت پایینتر دارای مشارکت بالاتری هستند. همچنین متغیرهای تصمیمگیری جمعی در مورد تالاب، جایگاه زنان، ارتباط با کارشناسان اداره ذیربط، استفاده از فضای مجازی و سرویس پیام کوتاه، نقش سازمانهای مردمنهاد و نگرش و تمایل جامعه محلی به احیای تالاب اثر مستقیم بر مشارکت جامعه محلی دارند. همچنین متغیرهای تعهد و مسئولیتپذیری، حق استفاده از تالاب و آگاهی از فواید مشارکت در مسائل مرتبط با تالاب دارای اثر غیرمستقیم بر مشارکت جامعه محلی هستند. راهکار تغییر دیدگاه گروههای مورد مطالعه و تقویت گروهها با دیدگاه یکسان یکی از پیشنهادهای مهم پژوهش است. ایجاد و گسترش سازمانهای مردمنهاد محلی که اعضای آن از خود جامعه محلی باشند و همچنین افزایش فعالیت رسانهها در ارتباط با اخبار مربوط به تالاب سبب میشود نگاه اقشار مختلف به تالاب جلب شود.
صدیقه رضایی (1402) پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته مهندسی کشاورزی – ترویج و آموزش کشاورزی پایدار – زیست بوم انسانی کشاورزی، دانشگاه شیراز، دانشکده کشاورزی.