چکیده
در اقلیم نیمهخشک ایران، آبیاری مصنوعی در طول تاریخ به یکی از نیازهای حیاتی مردم تبدیلشده بود که به احداث تعداد بیشماری از تأسیسات آبی همچون قنات، سد، چاه، نهر و آبانبار منجر شد. ایجاد این تعداد از تأسیسات به سرمایه فراوان و نیروی کار انبوه نیاز داشت. نکتهای که بسیاری از پژوهشگران را به این باور رساند که دخالت دولت در احداث و نگهداری تأسیسات آبی ناگزیر بوده است. اما جدا از نظریهپردازیهایی که در این حوزه انجام شد، که بهویژه از دیدگاههای مارکس و ویتفوگل متأثر بودند، دادههای فراوانی از تاریخ ایران در دوره قاجاریه به دست میآید که نشانگر دخالت حداقلی دولت در نظامهای آبیاری و آبرسانی بوده است. پرسش اینجاست که چه شواهدی از عدم دخالت دولت قاجاریه در فراهم کردن آب روستاها و شهرها وجود دارد؟ چه عللی عدم دخالت دولت را تشدید میکرد و مردم به چه صورت جای خالی دولت را در این فرایند پر میکردند؟ فرض ما این است که تعداد انبوه قناتها و سدهای ویران و چاهها و نهرهای خشک، گواه آن است که دولت قاجاریه وظیفهای را در این زمینه بر عهده نمیگرفت. حکام ولایات عموما تنها برای زمینها و روستاهایی که مالک آنها بودند امکانات آبرسانی را فراهم میکردند و دولت مرکزی در مواردی اندک، اگر سود سریعی را متصور بود، به احداث یا تعمیر این تأسیسات دست میزد. در سراسر کشور، احداث و لایروبی و تعمیر تأسیسات آبی عموما با سرمایه ملاکان و نیروی کار رعایا انجام میشد. همیاری مردم برای ساخت و تنقیه این تأسیسات و مشارکت جمعی آنها در منازعات آبی، تظلمها، بستنشینیها و تدوین نظام تقسیم آب موجب شکلگیری محافل خودسامان و انسجام بیشتر آنها میشد. روش پژوهش، توصیفی-تبیینی با تکیهبر اسناد درجه اول بهویژه عرایض مجلس تحقیق مظالم است. چارچوب نظری پژوهش، برگرفته از دیدگاه «پاتریشیا کرون» در تشریح دولتهای حداقلی در جهان ماقبل صنعتی است. پیشازاین، پژوهش مستقلی پیرامون دخالت حداقلی دولت قاجاریه در مسئله آب منتشرنشده است.
مهدی میرکیایی، فصلنامه دولتپژوهی، دوره 9، شماره 33، فروردین 1402، صفحه 34-1 .