چکیده
بحران آب در ایران آنقدر شدید است که میتوان حیات اجتماعی ایرانیان را مُسَخّر طبیعتِ زخمخوردهی کنونی لحاظ کرد. در این میان، بهنظر میرسد دولت بهمعنی دقیق کلمه نقش مهمی برای معکوس کردنِ این شرایط دارد. ولی، آیا دولت کنونی ایران چه در نظر و چه در عمل از این قابلیت برخوردار است؟ برای پاسخ به این پرسش در این مقاله نشان خواهم داد که اول، حل بحران آب در ایران نیازمند استراتژیای اجتماعی، و نه صرفاً اقتصادی است. دوم، بهصورت تاریخی پارادایم سوداگریـاستعماری از یک سو بر سیاستهای دولت و از سوی دیگر بر حیات اجتماعی ایرانیان احاطه پیدا کرده است که بهطور مشخص منجر به غلبهی مکانیسمهای «نظام بازار» در ساختار سیاسی، و پیامدهایش در ساختارهای اقتصادی و فرهنگی شده است، که این وضعیت نتیجهاش تشدید بحران آب در سالهای کنونی در ایران بوده است. سوم، اگر دولت بهمعنی دقیق کلمه یک «دولت زیستبومگرا» باشد چه در نظر و چه در عمل قادر خواهد بود موتور محرکهای برای «دگرگونی» در نهادهای تشدیدکنندهی بحران آب در ایران باشد.
در این مقاله با مطالعهی تاریخی و اسنادی، جهت بررسی وضعیت موجود، تلاش میکنم نشان دهم عوامل اصلی تشدید بحران آب در ایران چه بودهاند و برای برونرفت از وضع کنونی چه بدیلی را میتوان ترسیم کرد. نتیجهی پژوهش این است که در ایران از نظر تاریخی، هراس از دولت استبدادی منجر به سیطرهی پارادایم سوداگریـاستعماری شده است؛ و پیامد آن مقبولیت و رویآوری به مکانیسمهای نظام بازار (خصوصیسازی و رقابت) در عرصهی سیاسی و به تبع آن در عرصههای اقتصادی و فرهنگی بوده است. اینها تشدیدکنندهی بحران آب بودهاند و راهحل هم «دگرگونی» آن پارادایم، از طریق بسط نهادهای ذیل «دولت زیستبومگرا» است.
نیما شجاعی باغینی، فصلنامه علوم اجتماعی، دوره 24، شماره 77، شماره پیاپی 77، شهریور 1396، صفحه 194-137 .