چکیده
آب از دیرباز در نگاه ایرانیان دارای ارزش و جایگاه والایی بوده است. این موضوع را میتوان از روی آثار به جای مانده از آن دوران متوجه شد. با توجه به آنکه بسیاری از نواحی ایران دارای آب و هوایی گرم و خشک میباشند، تامین آب برای کشاورزی و مصارف خانگی همواره برای ایرانیان دغدغه بوده است. اما این دغدغه هیچگاه مانند امروز به بحران بدل نگردیده است. در رابطه با استفاده از کلمه بحران برای مسئله آب توافق وجود ندارد اما بنا به روایت متخصصان، در دهه گذشته (از 1386 تا 1396) میزان بارندگی در کشور در حدود 11 درصد کاهش یافته که به تبع آن حجم جریان سطحی نیز 44درصد نسبت به دوره مشابه با کاهش روبرو بوده است ( مظاهری و همکاران: 1396). با این وجود دلیل دیگر کاهش حجم جریانهای سطحی، برداشت از بالا دست میباشد. این موضوع باعث میشود حتی با وجود افزایش میزان بارندگی، “رواناب” جریان نیابد. به عنوان مثال در طی 10 سال اخیر میزان بارندگی در حوضه آبریز دریای خزر افزایش یافته اما حجم جریان سطحی در دوره مشابه 46 درصد کاهش داشته است! (همان) از سوی دیگر به علت آنکه هر ساله میزان برداشت آبهای زیرزمینی بیشتر از حجم تجدیدپذیری بوده، حدود یک چهارم ذخایر استاتیک منابع آب زیرزمینی نابود شده است که نشستها و فروچالههای ایجاد شده در مناطق مختلف کشور موید این موضوع است. از سال 1347 تا به امروز تعداد دشتهای ممنوعه حدود 24 برابر شده است. که از مهمترین علل آن سیاستهای ناصحیح بهرهبرداری و حفاظت از منابع آب زیرزمینی در سطوح مختلف میباشد. و مواردی از این دست نشان از آن دارند که بحران جدی است. از عمده دلایلی که کارشناسان برای اثبات وجود بحران آب عنوان میدارند میتوان به 17 مورد اشاره نمود: رشد سریع جمعیت، مهاجرت و شهرنشینی، زیرساختهای ناکافی در توزیع آب، کاهش کیفیت آب، کشاورزی ناکارآمد، رویای خودکفایی در مواد غذایی، افزایش تقاضای آب، بهای کم آب و انرژی، سدسازیهای بیرویه، حفر چاههای عمیق، خشکسالی، سیلابها، تغییرات آب و هوایی، عطش توسعه، تحریمها و بیثباتی اقتصادی، ساختار نامناسب حکمرانی آب، ناآگاهیهای محیط زیستی (مدنی و همکاران: 1396). این موارد میتوانند پیامدهایی چون تغییر اقلیم، کاهش آب تجدیدپذیر، نابودی و تخریب زیستبومهای آبی، بهرهوری پایین آب در بخشهای مختلف و منازعات آبی محلی و منطقهای را به بار آوردند. مخصوصا اینکه طبق گزارشات تنشهای آبی در منطقه خاورمیانه افزایش یافته و میتواند به کشمکش و حتی جنگ منجر شود! اندیشمندان هر یک از زاویه تخصص علمی خود سعی نموده تا با بررسی این مسئله، شناخت بهتری را از آن ارائه داده و راه حلهای ارائه شده را ارتقا بخشند. این پژوهش نیز با آگاهی نسبت به این نکته که بررسی بحران آب به مطالعات میان رشتهای نیاز دارد، بررسی مسئله را از زاویه “کیفیت حکمرانی آب” پی میگیرد که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. پژوهشگران اغلب مواردی مانند عدم تطابق اسناد بالا دستی بخش آب با نیازهای روز آبی کشور، تعدد نهادهای تصمیمگیری و عدم هماهنگی بین این نهادها ، عدم وجود برنامه مدون بلند مدت بخش آب، برنامههای توسعهای آسیبزا به منابع آبی (همان) و… را به عنوان بخشی از چالشهای حکمرانی آب ایران بیان میدارند. اما به طور کلی میتوان گفت که عملکرد حکمرانی آب در بروز بحران آب موثر است. پژوهش حاضر با اتخاذ چارچوب حکمرانی خوب، به آسیبشناسی انتقادی حکمرانی آب در ایران میپردازد. با بررسی الگوی حکمرانی آب در ایران میتوان گفت که از زمان استقرار نظام پهلوی، الگوی دولتی حکمرانی آب شکل گرفته است. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز با وجود آنکه حفاظت از محیط زیست وظیفهای عمومی تلقی میگردد اما به موجب قانون اساسی ( اصل 44) و دیگر قوانین و اسناد بالادستی، الگوی حکمرانی دولتی آب همچنان پابر جا باقی مانده است. تمرکز اصلی این پژوهش بر آسیبشناسی حکمرانی دولتی آب ایران از سال 1379 تا به امروز میباشد. از این دوران تا به امروز دو اتفاق مهم، تشکیل شورای عالی سیاستگذاری آب و استانی شدن مدیریت بخش آب، باعث تغییر در حکمرانی آب ایران شدهاند و به همین دلیل این دوران برای بررسی انتخاب شده است. الگوی مطلوب حرکت از حکمرانی دولتی آب به سوی حکمرانی فراگیر آب خواهد بود. الگوی حکمرانی فراگیر آب، به معنای همکاری تمام ذینفعان در فرآیند قانونگذاری و اجرایی بخش آب میباشد. همکاری به معنای تاثیر معنادار بر روی سیاستگذاری آب میباشد. در الگوی حکمرانی فراگیر آب، تصمیمات باید در قالب چانهزنی میان تمام ذینفعان یا نمایندگان آنها اتخاذ گردند. نهادهای مدنی که هم با دولت و هم با سایر ذینفعان بخش آب در تماس مستمرمیباشند، میتوانند نقش مهمی برای گذار به حکمرانی فراگیر آب ایفا نمایند.
رامین نادرلویی (1399) پایاننامه کارشناسی ارشد، علوم سیاسی، دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی.