اشتراک گذاری

این کتاب، کتاب یکبار خواندن نیست! این کتاب 109 صفحه حجم دارد و چند صد صفحه حرف! کتاب در نگاه اول داستان خطی و ساده‌ای به نظر می‌آید که می‌توانیم حتی یک روزه آن را بخوانیم و لذت ببریم. ولی در واقع در عمق لایه‌های اساطیری و نمادین بسیاری دارد و با تمام شدنش تازه مخاطب را درگیر دنیای به ظاهر ساده خود می‌کند. می‌توان گفت کتاب گاوخونی میل درونی انسان به جاودانگی است. ترس او از فراموش شدن و فراموش کردن. و ناتوانی بشر در مقابل بخش‌های ناخوداگاهش.

زمان داستان گاو خونی بین حال و گذشته سیال است و مکان اتفاقات دو شهر تهران و اصفهان است. کتاب حاضر به زعم عده ای بهترین اثر جعفر مدرس صادقی است که در سال ۱۳۶۰ نوشته شده است. داستان روایتی اول شخص دارد که با تعریف یک خواب از زبان راوی شروع می شود.در این اثر انسجام روایی عنصری غایب است و رخدادها از منطقی علی پیروی نمی کنند که این به هم ریختگی بازتابی از آشفتگی ذهن راوی است.
خلاصه کتاب

داستان این کتاب قصه ی مردی است جوان که بعد از ترک زادگاهش اصفهان و آمدن به تهران، هنوز در خاطرات گذشته سیر می کند و نتوانسته از آنجا دل بکند. او با دو نفر از دوستان خود در یک خانه زندگی می کند و درگیر گذشته ها و یاد پدری است که با او ارتباط عمیقی داشته و سپس او را از دست داده است. یاد پدر از ذهن او پاک نمی شود و انگار نه او و نه پدرش میلی به جدایی و گسستن این پیوند ندارند. این پیوند در خواب هایی که او می بیند حفظ شده و در پل هایی که میان خواب و بیداری زده می شود، جعفر مدرس صادقی داستان گاوخونی را فصل به فصل می آفریند.

وجه تشابه تمام خواب های مرد، باتلاق گاوخونی است و همه چیز به آنجا برمی گردد. فضای باتلاق برای او مبهم و هراس آمیز است، باتلاق، روح او را به درون خود می خواند اما اوضاع برای پدرش فرق می کند و او آزاد و رها در “گاوخونی” آب تنی می کند. آیا این مرگ است که چنین تفاوتی را برای پدر و پسر رقم زده یا مفهوم دیگری در پس داستان نهفته است؟ در کنار این مضمون ماورایی، نویسنده نگاهی به پدیده های اجتماعی نیز داشته و علاوه بر خرده گرفتن بر بسیاری از سنن اجتماعی، تصویر بسیار هنرمندانه ای از ازدواج و زندگی زناشویی را به همراه جنبه های مختلف آن و پیامد و دستاوردهایش به خوانندگان ارائه نموده است.

 

شاید در اول کار زبان ساده و روان داستان این گمان را به شما بدهد که با قصه ای سطحی و پیش پا افتاده روبه رو هستید. (به دلیل جملات کوتاه، توضیحاتی غیر ضروری برای عباراتی قابل فهم در پرانتز، تکرار و تاکیداتی که گویی در تلاش است کوچکترین نقطه ی ابهامی در ذهن خواننده نگذارد. و .. ) اما به زودی متوجه خواهید شد که این گونه نیست. و همه ی این ها در واقع برای نزدیک شدن به ذهن راوی بوده است. کتاب گاو خونی تک گویی ادغام یافته ای از خواب و بیداری، وهم و واقعیت، مرگ و زندگی است که در عین نرمی و سادگی به خوبی به شما القا میشود.
بخشی از متن کتاب

زنِ خوبی بود. تا پیش از ازدواج، خیال می‌کردم که هیچ زنی به خوبی و خوشگلی او وجود ندارد. اما درست از روزی که ازدواج کردیم، دیدم دیگر به آن خوبی و خوشگلی که خیال می‌کردم نیست. زن‌های زیادی به آن خوبی، به خوبی او و خیلی بهتر از او بودند، که زنِ من نبودند. اما این که به این سرعت با او ازدواج کردم مال این نبود که فکر می‌کردم بهترین و خوشگل‌ترین زن دنیا بود. مال این بود که از بچگی دلم می‌خواست مال من باشد و از وقتی که دیگر به من محل نمی‌گذاشت هیچ باورم نمی‌آمد که روزگاری مال خودم باشد. و وقتی که دیدم به این آسانی دارد مال خودم می‌شود، چطور می‌توانستم با او ازدواج نکنم؟ (رمان گاو خونی – صفحه ۴۲)

گفتم بابا، بیا برگردیم. گفت این همه پول داده‌ایم که ما را بیاره تا اینجا – حالا توی می‌گی برگردیم؟ گفتم به جهنم که پول دادیم! آخه داریم کجا می‌ریم؟ باتلاق که دیدن نداره. گفت چطور دیدن نداره پسرم؟ همه‌ی زندگی ما تو این باتلاقه. هست و نیستِ ما، دار و ندارِ ما، ریخته این تو. همه‌ی آب‌هایی که به تنِ ما مالیده رفته این تو. آن وقت، تو می‌گی برگردیم؟ گفتم خب، حالا خودِ ما هم داریم می‌ریم این تو – شما هم همینو می‌خواهید؟ گفت به جهنم که داریم می‌ریم! (رمان گاو خونی – صفحه ۶۴)

پدرم می‌فهمید و می‌گفت: «تو دیگه اون پسرِ سابق نیستی.» چند بار این را گفت – با حسرتِ زیادی هم. انگار با این حرف می‌خواست بگوید دیگه این شهر اون شهرِ سابق نیست، این مغازه اون مغازه‌ی سابق نیست، این زندگی اون زندگی سابق نیست. این مردم، این هوا، این درخت‌ها، این خیابان‌ها، این کوچه‌ها – هیچ چیز مثل سابق نیست – حتی محله‌هایی که دست نخورده. (رمان گاو خونی – صفحه ۵۰)
نقد کتاب گاوخونی

این کتاب را می‌توان یک کتاب اجتماعی دانست که به بسیاری از سنت‌های اجتماعی خرده می‌گیرد. یکی از جستارهایی که بخش درخوری از این کتاب به آن پرداخته شده‌است زندگی زناشویی و داستان ازدواج است که داستان نسبتاً مشترک ازدواج و چشم‌داشت‌های پیش از آن و نتیجه‌ها و پیامدها و دستاوردهای آن را به شیوهٔ بسیار هنرمندانه‌ای به تصویر کشیده‌ است. کتاب گاوخونی را شاید بتوان با بوف کور نوشته صادق هدایت سنجید چون دورنمای نشان داده شده در این داستان تا اندازه‌ای شبیه دورنمای نشان داده شده در بوف کور است.

برای نمونه در هر دو داستان شخص اول به جای این که به دختر آرمانی (اثیری) خود برسد به دختری با ویژگی‌های ناخواستهٔ دیگر می‌رسد که نه تنها پسندیدهٔ او نیست بلکه نشان دهندهٔ هدف‌های دیگر در ازدواج آن‌هاست که ازدواج را از انگیزهٔ اصلی خود دور کرده‌است. نمونهٔ این سخن را می‌توان در این بخش داستان دید که در هر دو داستان زن شخص اول می‌خواسته تا دارای بخشی از دارایی وی شود با این دگرسانی که در «بوف کور» به این کامیابی نمی‌رسد ولی در گاوخونی می‌رسد. هرچند که اثرگذاری بوف کور در داستان کتاب گاو خونی دیده می‌شود ولی تفاوت‌های فراوانی نیز میان آنها دیده می‌شود.

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *