چکیده
این رساله به بررسی ریشههای اجتماعی اقتصادی بحران آب میپردازد. هدف از این بررسی نشان دادن عوامل ساختاریای است که در ظهور این بحران نقشآفرینی کردهاند. برای این منظور طی بررسی روندهای تاریخی کشاورزی و صنعت در سالهای پس از اصلاحات ارضی، از مفاهیمی مانند گرایشهای متضاد کشاورزی در دوران سرمایهداری، ناموزونی توسعه بخشهای مختلف اقتصاد و مساله تحقق ارزش استفاده کردیم. روش تحقیق، با توجه به الزامات پرسش پژوهش ردیابی فرایند-تبیین برونداد انتخاب شد. در این روش برای تبیین بحران آب، فرایندهای تاریخیای را بررسی میکنیم که طی شبکهای از روابط ختم به برونداد بحران آب شدهاند. نتیجهی تحلیل یافتهها آن است که اصلاحات ارضی قشر کشاورز کمزمینی را به وجود آورده که علاوه بر ناتوانی در سرمایهگذاری در بهبود شیوههای کشت و آبیاری، زمینهای کوچکی دارند که کاربست تکنولوژیهای نوین در آنها دشوارتر است. اصلاحات ارضی جمهوری اسلامی نیز این وضعیت را تحکیم و تشدید میکند. ناموزونی توسعه در بخشهای مختلف اقتصاد (صنعت، کشاورزی و خدمات) موجب آن شده که بهرهوری کشاورزی و به خصوص بهرهوری آب در این حوزه پایین باشد. درنتیجهی دو روند مذکور کشاورزی ناگزیر از مصرف بالای آب، به صورت زیرزمینی و سطحی، است. سدهای احداث شده در کشور که خود ابزاری برای تحقق سیمان تولید شده در کشور و تامین حجم بالای آب و برق مورد نیاز کشاورزی بودهاند باعث شدت گرفتن بحران آب، از طرقی مانند کاهش سطح سفرههای زیرزمینی پاییندست، شدهاند. در طول این روند تاریخی پشتوانهی حقوقی کشاورزیِ پرمصرفِ آب، به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی بر آب بوده است. کاهش بارشها را نیز صرفا میتوان به عنوان عاملی شتابدهنده به حساب آورد. نتایجی که امکان مشاهده در منطقه مورد مطالعه داشت، تایید شد.
محمد صادقی رونیزی (1398) پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم اجتماعی – توسعه روستایی ـ توسعه اجتماعی، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.