مهدی خاکی فیروز، روزنامه پیام ما
مروری گذرا در شبکههای اجتماعی، از نقش پررنگتر زنان در مقابله با چالشهای زیستمحیطی حکایت دارد. همچنان که در تصاویر قربانیان تخریب محیطزیست نیز، زنان در خط اول و مقدم قرار دارند.
تغییرات اقلیمی یکی از جدیترین چالشهای قرن حاضر است که تمامی جوامع بشری را تحت تأثیر قرار داده است، اما این بحران به شکل یکسانی بر همه افراد تأثیر نمیگذارد. در بسیاری از مناطق جهان، زنان بیش از مردان از پیامدهای تغییرات اقلیمی آسیب میبینند. در حالی که شواهد علمی نشان میدهد که سهم آنها در تولید گازهای گلخانهای و بحران زیستمحیطی به مراتب کمتر از مردان است. این نابرابری ساختاری، ریشه در الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد که بهطور سنتی نقشهای متفاوتی برای زنان و مردان تعریف کردهاند و در نتیجه، اثرات بحرانهای محیطزیستی را بهطور ناعادلانهای توزیع میکنند.
بر اساس گزارش سازمان ملل، زنان 70 درصد از جمعیت فقیر جهان را تشکیل میدهند. فقر عامل مهمی در افزایش آسیبپذیری در برابر تغییرات اقلیمی محسوب میشود، زیرا گروههای فقیرتر، دسترسی کمتری به منابع لازم برای سازگاری با تغییرات محیطی دارند. زنان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مسئول تأمین غذا، آب و سوخت برای خانواده هستند، اما تغییرات اقلیمی مانند خشکسالی، سیلاب و کاهش تنوع زیستی این وظایف را دشوارتر کرده و فشار مضاعفی بر آنها وارد میکند. در برخی از مناطق، زنان مجبورند مسافتهای طولانیتری را برای یافتن آب و هیزم طی کنند که این امر سلامت جسمی آنها را تهدید میکند و احتمال مواجهه با خشونتهای جنسیتی را نیز افزایش میدهد.
در هنگام وقوع فجایع طبیعی، میزان تلفات زنان نسبت به مردان بهطور چشمگیری بیشتر است. پژوهشی که توسط دانشگاه لندن انجام شده است، نشان میدهد که نرخ مرگومیر زنان در بلایای طبیعی بهطور متوسط 14 برابر بیشتر از مردان است. در برخی از جوامع، نقشهای سنتی جنسیتی مانع از آن میشود که زنان مهارتهای لازم برای بقا، مانند شنا کردن یا بالا رفتن از درخت را یاد بگیرند. علاوه بر این، در بسیاری از مواقع زنان به دلیل وظایف مراقبتی از کودکان و سالمندان، نمیتوانند بهسرعت از مناطق خطرناک خارج شوند. این در حالی است که پس از وقوع بحرانهای زیستمحیطی، دسترسی زنان به کمکهای بشردوستانه و خدمات بهداشتی نیز محدودتر از مردان است.
با وجود آنکه زنان بهشدت از تغییرات اقلیمی آسیب میبینند، مطالعات علمی نشان دادهاند که سهم آنها در ایجاد این بحران کمتر از مردان است. پژوهشی که در سال 2021 در سوئد انجام شد، نشان داد که میزان انتشار گازهای گلخانهای ناشی از سبک زندگی مردان، بهطور میانگین ۱۶درصد بیشتر از زنان است. این تفاوت عمدتا به دلیل تفاوت در الگوهای مصرفی و رفتاری میان دو جنس است. مردان بیشتر از خودروهای شخصی استفاده میکنند، تمایل بیشتری به خرید کالاهای پرمصرف از نظر انرژی دارند و در صنایع آلایندهتری مانند ساختوساز، حملونقل و استخراج منابع طبیعی مشغول به کار هستند. در مقابل، زنان بهطور کلی رفتارهای پایدارتر و مسئولانهتری در قبال محیط زیست از خود نشان میدهند. بررسیها نشان داده است که زنان نسبت به مردان تمایل بیشتری به استفاده از وسایل حملونقل عمومی، خرید محصولات پایدار و مشارکت در فعالیتهای مرتبط با حفاظت از محیط زیست دارند.
مطالعات دیگری نیز نشان دادهاند که در حوزه سیاستگذاری محیطزیستی، حضور بیشتر زنان منجر به تصمیمگیریهای مؤثرتری در راستای کاهش تغییرات اقلیمی میشود. بر اساس دادههای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD کشورهایی که تعداد بیشتری از زنان را در موقعیتهای تصمیمگیری محیطزیستی دارند، عملکرد بهتری در کاهش انتشار گازهای گلخانهای و اجرای سیاستهای پایدار از خود نشان دادهاند. زنان سیاستمدار و رهبران جوامع محلی، اغلب رویکردهای جامعتری برای مقابله با بحران اقلیمی اتخاذ میکنند که در آن، ملاحظات اجتماعی، بهداشتی و معیشتی نیز در نظر گرفته میشود.
با توجه به این واقعیتها، ضروری است که سیاستهای اقلیمی تأثیرات نابرابر تغییرات اقلیمی را بر زنان به رسمیت بشناسند و حضور فعال آنها را در تصمیمگیریهای محیطزیستی افزایش دهند. بدون شک، کاهش تغییرات اقلیمی و سازگاری با پیامدهای آن، بدون در نظر گرفتن عدالت جنسیتی، امکانپذیر نخواهد بود. در این راستا دولتها، سازمانهای بینالمللی و نهادهای جامعه مدنی باید تلاش کنند تا زنان را از جایگاه قربانیان تغییرات اقلیمی به رهبران و تصمیمگیرندگان این حوزه ارتقا دهند. تنها با این رویکرد میتوان به راهحلهایی پایدار و عادلانه برای مقابله با بحران اقلیمی دست یافت.
مهدی خاکی فیروز، روزنامه پیام ما، 13 بهمن ۱۴۰۳، صفحه اول.