چکیده
بحران آب در کشور ما ایران، نزدیک دو دهه است که تبدیل به مسئلهای مهم برای مردم و سیاستمداران کشور شده است و در چند سال اخیر یکی از موضوعاتی است که همیشه در رسانهها مطرح شده است. ایران به دلیل قرارگیری در کمربند خشک و نیمهخشک، منابع آبی کم و نزولات جوّی کمی دارد. این مسئله کمی آب با توجه به رشد جمعیت و توسعه کشاورزی، شرب و صنعت باید با مدیریت منابع آب و با استفاده روشهای متنوع جبران شود. دولت در قبال این موضوع مهمترین نقش را در ایران دارد که باید سیاستگذاری مناسبی در جهت مدیریت آب انجام دهد. ولی در حال حاضر به بحران آب به عنوان یکی از اولویتهای اصلی کشور توجه کافی نمیشود و نبود برنامه مدون و کارکردِ بخشی سازمانهای مختلف در زمینه آب باعث بدترشدن وضعیت منابع آبی کشور شده است. از منظری نهادگرایانه، نهادهای مختلفی در مدیریت منابع آب دخیل هستند که به صورت کلی به نهادهای سیاستگذار و اجرایی تقسیم میشوند. نهادهای سیاستگذار در زمینه منابع آب در کشور ما هنوز نتوانستهاند به سیاستهای منسجم و مشخص در زمینه درک بحران آب و چارهجویی اصولی بحران دست یابند. در بخش نهادهای اجرایی نیز هر نهاد مرتبط با آب در کشور بدون توجه به بحران آب و تبعات اجرای سیاستهای بخشی بر منابع آب، سعی در تأمین آب بیشتر در راستای اهداف سازمانی دارد. نبود سیاستهای منسجم و کارشناسی برای مواجهه با بحران آب و اجرای سیاستهای بخشی بدون توجه کافی به کمبود منابع آب باعث شده که سیاستهای توسعهای کشور بر منابع آب فشار زیادی وارد کرده و چالشهای بحران آب هر روز بیشتر شوند. سؤال اصلی مقاله عبارت است از اینکه سیاستگذاری آب در ایران از سال 1380 به بعد چگونه بوده است؟ بر اساس این سؤال فرضیه ما این است که بحران آب در سیاستگذاری کلان کشور جایگاه مناسبی نداشته و این امر باعث عدم برنامهریزی مشخص و جامعنگر برای مواجهه با بحران شده است و برنامههای موجود نیز به علت بخشیبودن و عدم هماهنگی نهادها و سازمانهای متولی امر آب به سرانجام مناسبی نرسیده است.
روح الله اسلامی و احمد رحیمی، فصلنامه سیاستهای راهبردی و کلان، دوره 7، شماره 27، شماره پیاپی 27، آذر 1398، صفحه 435-410 .