چکیده
آب بهعنوان یک منبع طبیعی مشترک بین ذیمدخلان مختلف (محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی)، عنصری حیاتی برای بشر است که مرزهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به رسمیت نمیشناسد. ارتباط مستقیم بین امنیت آبی، امنیت انسانی و امنیت ملیِ دولتها سبب شده است که پیوند درهمتنیده «آب، سیاست و امنیت» ایجاد شود. در این میان، افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسیاش محل عبور رودهایی مانند کابل، آمودریا، هیرمند و هریرود است که حوضه رود کابل، بین کشورهای افغانستان و پاکستان و حوضههای رود هریرود و هیرمند بین کشورهای افغانستان و ایران قرار دارد. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش تاریخی-هنجاری و نظریه واقعگرایی سیاستهای افغانستان در حوضه آبهای مرزی با کشورهای ایران و پاکستان بررسی شود. پس از مرور مبانی نظری تحقیق و وضعیت حوضههای آبی مشترک و معاهدات در فصول پایاننامه این نتیجه به دست آمد که تخاصم کشور افغانستان در زمینه حوضه آبهای مرزی مشترک با پاکستان نسبت به ایران بیشتر است؛ با ایران توافقات و معاهداتی صورت گرفته اما در مجموع تحولات سیاسی مانع اجرائی گردیدن آنها شده است. با توجه به مفروضات مکتب واقعگرایی افغانستان چارهی ندارد که برای کاهش مشکلات محیطی و به خصوص تغییر در سیاست پاکستان در مورد افغانستان محدودیتهای جغرافیایی، محاط به خشکی بودن و میزان قدرت همسایگان خود را لحاظ نموده و سیاست تنشزدایی با همسایگان را پیشه سازد، همچنان برای از بین بردن زمینههای تنش به سیاستهای اقتصاد محور اولویت دهد.
سید نور شاه یلانی (1400) پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم سیاسی – روابط بینالملل، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم اداری و اقتصادی.