چکیده
دکترین آبهای تاریخی در اوایل قرن بیستم در حقوق بینالملل دریاها مطرح شد. با گذشت بیش از یک قرن از عملیشدن دکترین مزبور در بین دولتها، تا به امروز میتوان شاهد پیشرفت اندکی بود. در کنوانسیون 1958 دریای سرزمینی و منطقۀ نظارت و کنوانسیون 1982 حقوق دریاها مقرراتی درخصوص آبهای تاریخی وجود ندارد. با وجود این، امروزه در حقوق بینالملل، تعداد زیادی از دولتها با استناد به دکترین آبهای تاریخی درصددند حوزۀ صلاحیتی خود را در دریاها توسعه دهند، اما فقدان مقرراتی صریح و مشخص در این زمینه به بروز اختلافاتی در سطح بینالمللی منجر شده است، درنتیجه وضعیت آبهای مزبور در هالهای از ابهام است. بنابراین، با توجه به فقدان مقررات معاهداتی در این زمینه، سؤال اساسی در نوشتار حاضر آن است که وضعیت حقوقی آبهای تاریخی در حقوق دریاها چگونه است؟ با توجه به مطالعات به نظر میرسد چنانچه حاکمیت دولت مدعی آبهای تاریخی نسبت به آبهای داخلی در مدت زمان طولانی استمرار داشته باشد و سایر دولتها بر این حاکمیت اعتراضی نداشته باشند، منطقۀ مورد ادعا بهمنزلۀ آبهای داخلی تلقی خواهد شد و در صورتی که حاکمیت دولت مدعی آبهای تاریخی نسبت به دریای سرزمینی در مدت زمان طولانی استمرار داشته باشد و دیگر دولتها بر این حاکمیت اعتراضی نداشته باشند، منطقۀ مورد ادعا بهمنزلۀ دریای سرزمینی تلقی خواهد شد.
سید باقر میرعباسی و هدی کیخسروی، فصلنامه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران، دوره 47، شماره 4، دی 1396، صفحه 918-895 .