چکیده
فرهنگهای بومی جامعهی ایران همواره عرصهای جذاب برای پژوهشگران و مردمنگاران بوده است. از دیرباز مردم محلی دورافتادهترین نقاط این کشور موردمطالعه نگاههای توصیفگر مردمنگاران و پژوهشگران فرهنگ ایران بوده است. آنچه در این میان کمتر موردتوجه بوده است نحوهی مواجههی جماعتهای محلی با تغییرات ناشی از تحولات اقتصادی – سیاسی در متن نابرابریهای منطقهای و شکلگیری نوعی فرهنگ مقاومت در میان این جماعتهاست. آنچه تحت عنوان شکلگیری فرهنگ مقاومت در برابر کالاییسازی عرصههای اجتماعی و در این پژوهش کالاییسازی منابع عمومی موردنظر است، تحت تأثیر گسترده شدن منطق نظام بازار بهعنوان اصول سازماندهی اجتماعی و اقتصادی با حمایتهای قانونی و نظارت دولت بهپیش میرود. این پژوهش در چارچوب پارادایم انتقادی و با بهرهگیری از روششناسی مردمنگاری انتقادی به مطالعهی تغییرات حادث شده به واسطهی پروژههای انتقال آب در جماعتهای محلی استان چهارمحال و بختیاری میپردازد و از دو نظرگاه زیستجهان و سیستم به بازسازی تجربهی زیستهی مردم بومی از این پروژههای و دلالتهای چندگانهی این تجربه از جانب ویژگیهای اساسی سیستم میپردازد. یافتههای پژوهش حاضر در دو دامنه دستهبندی شدهاند؛ دامنهی اول شامل ویژگیهای پروژههای انتقال آب که عبارتاند از: سلب مالکیت از طریق حذف حقوق مالکیت، رویکرد اقتداری و آمرانه، تحمیل مخاطره، طرد سیستماتیک اقتصادی- سیاسی، پنهانکاری سیستماتیک، حکمرانی سازهمحور و فن سالار، کالاییسازی منابع عمومی، تولید تلهی فضایی فقر منطقهای، ایجاد رانت زمین، ایدئولوژی امنیتی به مثابهی ابزار سرکوب، عدم تعادل منافع بین مبدأ و مقصد، تضاد منافع سلسله مراتبی (تضاد در ساخت اجتماعی، ناظر به روابط مالکیت، منطقهای و استانی)، تعلیق روالمندیهای زندگی روزمره، نابهنجارسازی استراتژیهای بومی از طریق حاشیهسازی، روابط نابرابر چانهزنی بین طرفین دعوی. و همچنین دامنهی دوم شامل درک مردم از پروژههای انتقال آب که عبارتاند از: دانش انتقادی بومی (انباشت تجربه در زیستجهان)، استعمار فزایندهی زیست جهان (عادیسازی از طریق حضور بلند مدت، پروژه ابزار سرکوب و ایدئولوژی اقتداری توسعه)، تضاد در معنادهی به وقایع، هم آیی روح قومی و آگاهی زیستمحیطی (استراتژیهای مبارزهی بومی)، روحیهی همیاری و تعاون، نیاز مبدأ به منابع آب و عدم مازاد مصرف، احساس حاشیهای شدن و بیقدرتی. همچنین در مقام نتیجهگیری مطابق با منطق روششناختی سطح استنتاج تا اندازهی بازسازی ویژگیهای اساسی سیستم بالا میرود و در این سطح پیامدهای برنامههای توسعهی ملی هستند که با رویکرد تکنوکراتیک و نولیبرالی منجر به شکلگیری تلههای فضایی فقر و بازتولید شرایط کنش و تولید مقاومت اجتماعی میشوند.
پوریا پیرانی (1397) پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم اجتماعی – جامعهشناسی، دانشگاه شیراز، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی.